سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دل سپرده

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

عوامل متعددی در شکل گیری خلقیات

همه انسان ها از جمله ایرانی ها مؤثرند که مهم ترین آن ها «خودمان» هستیم.
هر یک از ما نقش تعیین کننده ای در سرنوشتمان داریم و با افکار و کردار و رفتارمان نه تنها شخصیت خود را شکل می دهیم، بلکه تصویر حال و آینده خود را بر بوم تاریخ نقش می بندیم. از خود بپرسیم که جزو کدام دسته از افراد هستیم؟ کسانی که تسلیم حوادث می شوند؟ یا کسانی که از حوادث مختلفی که در زندگیشان به وجود می آید، ایجاد فرصت می کنند؟
آیا وقتی حادثه ناخوشایندی برای شما اتفاق افتد، سریعا به دنبال چاره می افتید؟ یا این که ناامید و دلسرد و پریشان، تسلیم شده، زمین و زمان را عامل پیش آمدن آن می دانید؟ مثلا چرا فکر می کنیم در محیط کار، فردی موفق نیستیم و درآمد مکفی کسب نمی کنیم؟ چرا می پنداریم همیشه با تشویش و اضطراب روبه رو هستیم؟
چرا گمان می کنیم شادی و شور را کمتر تجربه می کنیم؟ و ده ها چراهای دیگری که می توان در ابعاد خرد و کلان مطرح کرد.
مطمئناً برای پاسخگوئی به تمامی «چراها» باید ابتدا خلقیات خود را کنکاش کرده، به چگونگی احساس و دیدمان به محیط پیرامونی نظر افکنیم. اجازه دهید که به موضوع مورد مطالعه که همان چگونگی برخورد با حوادث بود، برگردیم. آیا ما به استقبال حوادث می رویم یا از آن گریزان و هراسناکیم؟ آیا تاکنون این گونه اندیشیده ایم هر حادثه ای که در زندگی ما رخ می دهد، دلیل و حکمتی دارد؟ شاید خیر و صلاح ما در آن بوده است. شاید منفعتی که از آن در آینده خواهیم دید، به مراتب بیشتر از نقصانی باشد که امروز فکر می کنیم با آن
رو به رو شده ایم. شاید آن حادثه بتواند به ارتقاء و بلوغ فکری ما کمک کرده، ما را مقاوم تر کند. شاید آن حادثه به ما کمک کرده از آن طریق بتوانیم اطرافیان و فضای پیرامون خود را بهتر بشناسیم. شاید اگر آن حادثه اتفاق نمی افتاد، حوادث ناگوارتری که مقابله با آن ها به مراتب سخت تر می نمود، رخ می داد.
بنابراین اگر نگاهمان به حوادثی که در زندگی با آن ها روبه رو می شویم این گونه باشد، آنگاه درخواهیم یافت که حوادث، بخشی جداناشدنی از زندگی تک تک ما را تشکیل می دهند؛ و اصلا زندگی بدون این گونه حوادث، سرد و بی روح و خشک و خسته کننده خواهد بود. تمامی لحظات لذت بخشی که در زندگی ما پدیدار شده و ما از آن ها مسرور و شادمان می شویم؛ تمامی زیبایی هایی که در اطراف خود مشاهده کرده و از داشتن و دیدنشان لذت می بریم، بدون حوادثی که آن ها را ناگوار فرض می کنیم، بی معنی می شوند.
ما می توانیم در زمانی که با حادثه ای روبه رو می شویم، با تولید انرژی مثبت، آن را به یک فرصت قابل استفاده تبدیل کنیم. فرصتی که امکان پیدائی آن در غیر این صورت، برایمان ممکن نخواهد بود. پس همان طور که ملاحظه می کنید، بستگی دارد چگونه به مسائل نگاه می کنیم و به تولید چه انرژی ای مبادرت می ورزیم.
می توانیم در مقابل هر حادثه ای حالت تدافعی گرفته، از آن گریزان شده، نالان و مضطرب و پریشان شویم یا به استقبال حوادث رفته و آن ها را تبدیل به فرصتی شیرین و خاطره انگیز کنیم. آری؛ خلقیات ما این گونه ساخته می شوند که تماما به «خودمان» بستگی دارد. اطمینان داشته باشیم که با کمی صبر و ممارست، موفق خواهیم شد از تلخ ترین حوادث، شیرین ترین فرصت ها را بیافرینیم


روزنامه کیهان


نوشته شده در جمعه 89/1/13ساعت 2:58 عصر توسط دل سپرده نظرات ( ) | |


از دیدگاه قرآن و اسلام آیا خودکشی در صورتی که هیچ راهی وجود نداشته و از طرفی آبروی یک یا چند خانواده در میان است و حتی ممکن است برای آنان خطر ج?

1. بی تردید هم در قرآن کریم و هم در روایات از خودکشی نهی شده است‌.
2. در منابع یاد شده‌، این نهی گاهی آشکارا و مستقیم بیان شده‌، و گاهی نیز به گونه غیر مستقیم از سفارش‌های دیگر، درک می‌شود.
3. از جمله آیاتی که به گونه‌ای مستقیم‌، به موضوع خودکشی اشاره و از آن نهی فرموده‌، آیة 29 سوره مبارک نسأ است‌. در بخشی از این آیه شریف می‌خوانیم‌: "وَلاَ تَقْتُلُوَّاْ أَنفُسَکُم‌ْ إِن‌َّ اللَّه‌َ کَان‌َ بِکُم‌ْ رَحِیمًا ; خودکشی نکنید. خداوند نسبت به شما مهربان است‌.". مرحوم علامه طباطبایی‌، مفسر بزرگ قرآن می‌فرمایند:
عبارت "إِن‌َّ اللَّه‌َ کَان‌َ بِکُم‌ْ رَحِیمًا" که به دنبال "وَلاَ تَقْتُلُوَّاْ أَنفُسَکُم‌" بیان شده‌، بیان گر این مطلب است که خود را در مخاطره قتل نفس نیفکنده‌، سبب و زمینة آن را فراهم نکنید(المیزان فی تفسیر القرآن‌، علامه طباطبایی‌;، ج 4، ص 320، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات‌.) برخی دیگر فرموده‌اند: این قسمت از آیه شریف‌; یعنی "إِن‌َّ اللَّه‌َ کَان‌َ بِکُم‌ْ رَحِیمًا" بدان معناست که خداوند مهربان‌، نه تنها راضی نمی‌شود دیگری شما را به قتل برساند، بلکه به خود شما هم اجازه نمی‌دهد که با رضایت خود، خویشتن را به دست نابودی بسپارید;(تفسیر نممونه‌، آیت اللّه مکارم شیرازی و دیگران‌، ج 3، ص 356، دارالکتب الاسلامیة‌.) یعنی همان مفهوم حرمت خودکشی را از آن استفاده کرده‌اند نه زمینه‌های آن را.
4. افزون بر آیه شریف مزبور که به طور مستقیم از خودکشی جلوگیری کرده‌، آن را حرام دانسته است‌، آیات دیگری وجود دارد که به طور کلی‌، قتل نفس را حرام می‌دانند که به گونه‌ای غیر مستقیم شامل خودکشی می‌شود، چرا که در خودکشی هم بالاخره نفسی بدون هیچ مجوز شرعی به قتل می‌رسد; از جمله آیات مزبور عبارت‌اند از: نسأ، 93; مائده‌، 32 و... .
5. در روایات نیز، موضوع خودکشی مطرح و به شدّت از آن نهی شده است که در این جا به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌شود:
الف ـ "عن ابی ولاّد الحنّاط قال‌: سمعت اباعبدالله‌، یقول‌: من قتل نفسه متعمّداً فهو فی نار جهنم خالداً فیها; ابی ولاّد حنّاط می‌گوید: از امام صادق‌شنیدم که فرمود: اگر کسی به طور عمد خود را بکشد، همواره در آتش جهنم خواهد بود."(وسائل الشیعه‌، حر عاملی‌، ج 29، ص 24، مؤسسه آل البیت‌.)
ب ـ عن ابی جعفر7 فی حدیث ـ قال‌: ان المؤمن یبتلی بکل بلیّة‌ٍ و یموت بکل میتة‌ٍ الاّ انّه لاَ یقتل نفسه‌; مؤمن به هر بلایی دچار می‌شود و به هر مرگی می‌میرد، لکن خودکشی نمی‌کند."(همان‌.)
6. در تحلیل روان‌شناختی خودکشی‌، معمولاً از سوی روان‌شناسان چنین گفته می‌شود که این رفتار غیر منطقی و نامعقول‌، از گوشه‌گیری و انزوا شروع شده‌، پس از گذشت از مراحل ضعیف و سپس حادّ و شدید افسردگی‌، به مرز خودکشی می‌رسد.
یکی از نویسندگان علوم جنایی در توضیح ویژگی‌های روان‌پریشی "پاپسیکوز" که دست کم به عنوان زمینه خودکشی با این اقدام نابخردانه بی ارتباط نیست‌، به سه عامل اشاره می‌کند: شکست شخصیت‌، گم گشتگی (یعنی فقدان بینش روان‌پریش نسبت به موقعیت خاص خود در زمان و مکان‌) و بالاخره ویژگی سوم‌، یعنی اوهام و تخیّلات‌.
شکست شخصیت بر اثر فشارهای شدیدی است که از سوی عوامل محیطی و اجتماعی بر فرد وارد شده‌، سبب می‌شود شخص از عمدة کنترل رفتار و گفتار خود برنیاید. توهم نیز، ادراکی است که در خارج از ذهن‌، هیچ‌گونه واقعیت عینی ندارد;(روان‌شناسی جنایی‌، مهدی کی‌نیا، ص 397، انتشارات رشد.) از این رو، فرد باید مراقبت کند ویژگی‌های شخص روان‌پریش را از خود دور نموده‌، زمینه‌های خودکشی را از خود دفع نماید. پناه بردن به خداوند و نیروگیری از این چشمه جوشان امید و آرزو، از راه‌کارهای دیگر رویارویی با این پدیده زشت و خطرناک است‌; نیز امید به زندگی و دل بستن به آرزوهای نیرو بخش آینده‌، در این جهت ،مفید و کارگشا بوده از جمله عوامل خنثی کننده تمایل به خودکشی است‌.
7. افزون بر مراقبت‌های لازم‌، به منظور پیش‌گیری از این رفتار شوم و خطرناک‌; یعنی خودکشی که پایان آن‌، استقرار جاودانه در جهنّم و غضب الهی است درباره عاملی که در پرسش بدان اشاره شده‌; یعنی آبروریزی و یا خطر جانی برای یک یا چند خانواده بایدگفت‌: خوب است این خطر با آن خطر سهمگین آخرتی مقایسه شده‌، آن‌گاه ملاحظه شود که در این ترازوی سنجش‌، داوری عقل چیست‌؟ ضمن آن که به جای راه دادن این پدیده شوم به ذهن‌، به جاست انسان با به کارگیری سلاح کارآمد و نیرومند اندیشه‌، برای مشکلی که پیش آمده است تدبیری عاقلانه و منطقی برگزیند، نه این که به دنبال آن آبروریزی محدود دنیایی‌، آبروریزی برجسته‌تر و جاودانی آخرتی را برای خود رقم زند. برای این کار، می‌توانید افزون بر به کارگیری نیروی فکر خود، از اشخاص آشنا به مسایل‌، دلسوز و محرم راز کمک گرفته‌، مشاوره کنید. پیداست این پاسخ نیز در حدّ خود، می‌تواند دریچه‌ای برای مشاوره باشد.
8. چنانچه فردی که این فکر شوم خودکشی به مغز او راه یافته است‌، مرتکب گناه و یا عملی شده است که تصور می‌کند هیچ راه حلی جز از میان بردن خود ندارد، او را به مشاوران و راهنمایان دل‌سوز ارجاع دهید; حتی اگر فرد مرتکب گناه هم شده باشد، نبایدخطای خود را با خطای بزرگ‌تر و گناه کبیره قتل نفس جبران کند. فراموش نکنید که خداوند در قرآن‌، مؤمنان را از مأیوس شدن از رحمت خودش برحذر داشته است‌: "لاَ یَاْیْ ?‹َس‌ُ مِن رَّوْح‌ِ اللَّه‌ِ إِلآ الْقَوْم‌ُ الْکَـَفِرُون‌َ ;(یوسف‌،87). در روایات اسلامی (اعم از شیعی و سنّی‌) نیز ناامیدی از بزرگ‌ترین گناهان شمرده شده است‌. به فردی که به این توهم شوم و زشت خودکشی مبتلا شده است توصیه کنید تا با توکل به رحمت و بخشش الهی‌،

 در صدد گره‌گشایی منطقی از مشکل خود برآید.در مورد خودکشی روایات و احادیث متعددی وجود دارد که برخی از آنها عبارتنداز:

-‌ حضرت علی(ع) فرمود: <مومن ممکن است به هر نوع مرگی بمیرد، اما خودکشی نمی‌کند. پس کسی که بتواند خون خود را حفظ کند و با این وجود از قاتل خود جلوگیری نکند تا کشته شود، قاتل خود خواهد بود.>??

- امام باقر(ع) فرمود: <به درستی که مومن به هر بلایی مبتلا می‌شود و به هر قسم مردنی می‌میرد، جز اینکه او خود را نخواهد کشت.>??

- امام صادق(ع) فرمود: <کسی که عمدا خود را بکشد، برای همیشه در آتش جهنم خواهد بود؛ چون خدای تعالی فرموده است: <ولاتقتلوا انفسکم ان‌الله کان بکم رحیما و من یفعل ذلک عدوانا و ظلما فسوف نصلیه نارا و کان ذلک علی‌الله یسیرا> یعنی: خودتان را نکشید، همانا خداوند نسبت به شما مهربان است و هرکس از روی دشمنی و ستمگری چنین کاری کند ‌‌[یعنی خود را آلوده خوردن اموال دیگران به ناحق سازد و یا دست به انتحار و خودکشی بزند]‌‌‌‌ پس او را به زودی در آتش دوزخ درآوریم و این کار برای‌خدا آسان است.>??

- در <تفسیر عیاشی> تالیف <محمدبن مسعود سمرقندی> آمده است: حسن بن زید از پدرش از علی‌بن ابی‌طالب(ع) روایت کرد که فرمود: <من از رسول خدا(ص) از مساله جبیره?? پرسیدم سئوالم این بود که صاحب این جبیره چگونه وضو بگیرد و اگر جنب شد چگونه غسل کند؟ حضرت فرمود: همین مقدار کافی است که دست خود را که به آب وضو و غسل تر شده است برروی جبیره بکشد، هم در وضو و هم در جنابت. عرضه داشتم: حال اگر این ماجرا در هوای سرد و یخبندان اتفاق بیفتد و صاحب جبیره از ریختن آب بربدن خود بترسد، چه باید کرد؟ پیامبر(ص) در پاسخ من این آیه را قرائت کردند: ولاتقتلوا انفسکم ان‌الله کان بکم رحیما؛ یعنی خودتان را نکشید همانا خداوند نسبت به شما مهربان است.>??

همانطور که مشهود است، براساس روایات و اخبار معصومین(ع) خودکشی جایز نیست.

در کتب روایی، احادیث متعددی وجود دارند که براساس آنها یک فرد مومن، استوار و محکم و در عین حال انعطاف‌پذیر است. در واقع، انسان مومن به هیچ‌وجه در مقابل مشکلات کمر خم نمی‌کند و هرگز در برابر حوادث ناگوار روزگار تن به خودکشی نمی‌دهد. امام صادق(ع) فرمود: <المومن کالجبل الراسخ لا تحرکه العواصف> یعنی: مومن مثل کوه استوار است، هیچ مصیبتی او را تکان نمی‌دهد. در حقیقت، هرچه باران و برف ببارد و هرچه طوفان شدید باشد، کوه از جای خود تکان نمی‌خورد. مومن نیز همچون کوه پابرجاست و هیچ حادثه و مصیبتی او را دگرگون نمی‌کند.‌

همچنین امام صادق(ع) در روایت دیگری فرمودند: <المومن کالسنبله> یعنی: مومن مثل شاخه گندم می‌باشد. بدیهی است که شاخه گندم قابل انعطاف بوده و هر قدر که باد تند و شدید باشد، نمی‌تواند آن را از ریشه درآورد.??

جمع بین دو حدیث فوق چنین می‌شود که مومن درحالی که مثل شاخه گندم انعطاف‌پذیر است، همچون کوه نیز پابرجاست. بنابراین انسان مومن هرگز خودکشی نمی‌کند، زیرا همیشه به رحمت و کمک خداوند متعال امیدوار بوده و همواره در کارها <متوکل> می‌باشد و همانطور که خداوند فرموده است: <ان‌الله یحب المتوکلین> یعنی: به درستی که خداوند توکل‌کنندگان را دوست دارد. (آیه ??? سوره آل‌عمران)

? خودکشی از دیدگاه فقها (اجماع)

‌<اجماع> بنابر تعریف اصولیین شیعه عبارت است از اتفاق جماعتی (که منظور مجتهدین مذهب اسلام است)، که اتفاق آنها کاشف از رای معصوم باشد برامری از امور دینی. اجماع را دلیل مستقلی در عداد سایر ادله استنباط احکام مانند کتاب و سنت دانسته‌اند. البته باید توجه داشت که گاهی از کتاب یا سنت دلیلی برای اثبات حکم مساله‌ای وجود دارد (همچون خودکشی و انتحار) و در نتیجه، همه فقها برآن حکم اتفاق نظر پیدا می‌کنند و به اصطلاح <اجماع> تحقق می‌یابد. ولی گاهی چنین نیست و دلیلی برای اثبات حکم مساله وجود ندارد و با این حال <اجماع> به وجود آمده است.

اجماع نوع دوم ارزش اثباتی بیشتری دارد و در این صورت به درستی می‌توان آن را در شمار ادله دیگر استنباط احکام ذکر کرد. اما اجماع نوع اول را که <اجماع‌مدرکی> می‌نامند، نمی‌توان دلیلی مستقل از ادله دیگر استنباط احکام دانست، زیرا فرض این است که مستند حکم مساله، کتاب یا سنت است.?? اجماعی که بین فقها در مورد حرمت خودکشی وجود دارد نیز از نوع <اجماع مدرکی> می‌باشد، زیر اصل حکم حرمت انتحار در کتاب و سنت اثبات شده است. با این حال، ذکر بعضی از اقوال علمای شیعه در مورد خودکشی لازم به نظر می‌رسد.

ملامحمدباقر مجلسی (متوفی ???? ق) پس از نقل حدیثی از امام علی(ع) که فرموده‌اند: <مسلمان به هر بلایی گرفتار می‌گردد و با هر مرگی از دنیا می‌رود غیر از خودکشی. پس کسی هم که قدرت داشته باشد جان خود را حفظ کند و این کار را نکند، خودکشی کرده است.> می‌نویسد: <کسی که با حربه یا سم یا اعتصاب غذا یا نخوردن دارویی - که می‌داند برای او مفید است -‌ جان بدهد، خودکشی کرده است.>‌??

شیخ محمدحسن نجفی اصفهانی ملقب به <صاحب جواهر> (متوفی ???? .ق) در کتاب ارزشمند <جواهر الکلام فی شرح شرایع‌الاسلام‌> می‌نویسد: <خودکشی برای رهایی از رنج و فشار شدید ناشی از تشنگی و گرسنگی که ممکن است به مرگ انجامد، جایز نیست.>??

شاید از نظر عده‌ای، خودکشی در فرض فوق نوعی از <اضطرار> باشد؛ لیکن چنین بحثی منتفی است، زیرا عمل ارتکابی متناسب با خطر موجود نبوده و برای دفع آن نیز ضرورت ندارد.??

نکته مهم این است که برخی از محققان، با توجه به قاعده فقهی <الناس مسلطون علی اموالهم و انفسهم> یعنی: مردم براموال خود و جان خویش مسلط هستند، در حرمت خودکشی تشکیک کرده‌اند. در پاسخ این مطلب باید گفت که قاعده مذکور بدون کلمه <انفسهم> صحیح می‌باشد و در غالب کتب معتبر <قواعد فقه> شیعه نیز قاعده فوق که به <قاعده تسلیط> معروف است به صورت <الناس مسلطون علی اموالهم> آمده است. بنابراین در قاعده تسلیط، کلمه <انفسهم> وجود ندارد.??

از طرف دیگر، باید توجه داشت که حتی اگر کلمه <انفسهم> را در قاعده تسلیط داخل بدانیم و ذکر آن را لازم فرض کنیم، باز هم توجیه اباحه خودکشی براساس آن امکان‌پذیر نیست؛ چرا که می‌دانیم قاعده تسلیط تا جایی اجرا می‌شود که ضرری متوجه کسی یا حقی نباشد. در واقع <قاعده لاضرر> که براساس حدیث نبوی <لاضرر و لاضرار فی‌الاسلام>?? (ضرر و زیان رساندن در اسلام وجود ندارد) به وجود آمده است، همواره در امور مدنی برقاعده تسلیط حکومت دارد.?? از دیدگاه فقهی <ضرر> هم شامل <مال> می‌شود و هم شامل <نفس> می‌گردد. به این ترتیب، از آنجایی که خودکشی نوعی ضرر است، اسلام نیز انجام آن را هرگز مجاز نمی‌شمارد. مضافا اینکه براساس قاعده فقهی <کلما اضر بالبدن فهو حرام>، هر چیزی که به بدن ضرر برساند حرام است.?? خودکشی نیز کامل‌ترین نوع ضرر رساندن به بدن بوده و از این نظر، قطعا حرام می‌باشد.این پست به درخواست اقا معین امیدوارم استفاده لازم رو ببرید.


نوشته شده در سه شنبه 89/1/10ساعت 3:56 عصر توسط دل سپرده نظرات ( ) | |


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 با آرزوی سربلندی سرسبزی سرمستی سلامتی سعادت سخاوت
بدین وسیله نوروز باستانی را به همگی دوستان تبریک می گویم و آرزوی سالی پر برکت و همراه با سلامتی را برای شما دارم

امیدوارم امسال سال رسیدن به آرزوهای بزرگ باشه
کینه ها و کدورت ها تبدیل به دوستی و آشتی بشه
ازخداوند برای همه آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.


نوشته شده در جمعه 88/12/28ساعت 1:23 عصر توسط دل سپرده نظرات ( ) | |


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

هنگامی که انسان موفق بر زمین می‌افتد، فورا بر میخیزد، از شکست خود درس می‌گیرد، ضربه را از یاد می‌برد و به سمت جایگاهی بلندتر حرکت می‌کند. اگر زندگی مشاهیر بزرگ دنیا را از نظر بگذرانید، متوجه می‌شوید کسانی که به موقعیت‌های بزرگ دست یافته‌اند، زیر فشار ضربات شکست استخوانی خرد کرده‌اند.


هر که در این حد از موقعیت قرار گرفته باشد، با مخالفت‌ها، ناامیدی‌ها، موانع و بدبیاری‌های فراوانی رو در رو بوده است.


شرح احوال و ماجرای زندگی انسان‌های بزرگ را به قلم خود آنها بخوانید تا بار دیگر دریابید که چگونه هر یک از این افراد بارها و بارها توانستند در برابر موانع و مشکلات سر خم نکنند.


کار دیگری هم میتوانید بکنید. ازدوستان و آشنایان یا هر کسی که به نظر شما واقعا در زندگی موفق است، اطلاع پیدا کنید. وقتیهمه‌چیز را درباره او فهمیدید، متوجه میشوید که بر دشواری‌ها و موانع بزرگ فایق آمده است.


امکان ندارد بدون وجود مخالفت، مشقت و موانع به موقعیت‌های بزرگ دست پیدا کنیم. ولی امکان آن وجود دارد که از موانع برای پیشبرد اهداف خود استفاده کنیم. هنگامی که از مساله‌ای ضربه می‌بینیم، غالبا چنان در آغاز دچار احساسات می‌شویم که نمی‌توانیم از آن تجربه‌ای بیندوزیم. ما می‌توانیم شکستها را به پیروزی تبدیل کنیم.


یعنی درسی بگیریم، آن را به کار ببندیم و بعد به شکستی که پشت سر گذاشته ایم نگاه کنیم و لبخند بزنیم. از هم اکنون تصمیم بگیرید از هر مانعی که در سر راهتان سبز می‌شود، چیزی به غنیمت بگیرید. بار دیگری که در محیط کار یا منزل با مشکلی روبه‌رو می‌شوید، بر اعصابتان مسلط شوید و بکوشید علت آن را پیدا کنید.


از این راه می‌توانید جلو اشتباه‌های مجدد ‌‌را‌ بگیرید. ضربه خوردن تجربه با ارزشی است، در صورتی که بتوانیم از آن درسی بگیریم. ما انسانها موجودات عجیب و غریبی هستیم، خیلی سریع برای پیروزی‌های خود اعتباری تمام عیار قائل می‌شویم. هر‌وقت به موقعیتی میرسیم، می‌خواهیم همه عالم و آدم را خبر کنیم. طبیعتا دوست داریم همه ما را به یکدیگر نشان دهند و بگویند: «او را می‌بینی؟ چنین و چنان کرده است.»


با وجود این، عادت داریم به همان سرعت دیگر افراد را به خاطر بروز هر مانع کوچکی مقصر بدانیم. وقتی فروش کم می‌شود، فروشنده‌ها به طور طبیعی تقصیر را گردن مشتری‌ها می‌اندازند. وقتی کارها از دور خارج می‌شود، مدیران اجرایی به طور طبیعی کارمندان یا دیگر مدیران را سرزنش می‌کنند.


بعید نیست در این دنیای دیوانه کسانی بخواهند به ما ضربه بزنند، ولی در بیشتر موارد، خودمان باعث سقوط خود می‌شویم. شکست‌های ما در اثر بی‌کفایتی فردی یا اشتباه‌های خودمان است.


واقعگرا باشید. خودتان را در یک لوله آزمایش بگذارید و از دید یک شخص ثالث و بیطرف به خودتان نگاه کنید. ببینید آیا دارای ضعفی هستید که پیش از این، هرگز متوجه آن نشده‌اید؟ اگر ضعفی دارید، برای اصلاح آن دست به کار شوید. بیشتر مردم آنقدر به خودشان عادت می‌کنند که توانایی دیدن راههای اصلاح نفس را از دست می‌دهند.


خود را مورد نقد و ارزیابی قرار دادن تاثیر سازنده‌ای دارد. به انسان کمک می‌کند که کارآیی و قدرتی را که لازمه موقعیت است، به دست آورد. مقصر دانستن دیگران تاثیری ویرانگر دارد. از اثبات کردن این‌که دیگری دارد اشتباه می‌کند، مطلقا هیچ سودی عایدتان نمی‌شود. به گونه‌ای سازنده خود را مورد نقد و ارزیابی قرار دهید.


از ناتوانایی‌ها و بی‌کفایتی‌های خود فرار نکنید. معیارهای بالاتری را در نظر بگیرید. و مانند افراد موفق، کاستی‌ها و ضعف‌های خود را جستجو و سپس آنها را اصلاح کنید. در حقیقت، عامل اصلی موفقیت انجام همین کارهاست. البته غرض از یافتن عیوب آن نیست که به این گونه افکار میدان دهید: این هم یک دلیل دیگر برای بازنده بودن من برعکس، به خطاهای خود از این دید بنگرید: «این هم راه دیگری است که می‌تواند از من یک پرنده بزرگ بسازد.»


آلبرت هویارد می گفت: «یک انسان شکست‌خورده کسی است که با وجود اشتباه‌های احمقانه‌ای که مرتکب شده است، نمیتواند تجربه‌ای بیندوزد.» بیشتر، شکستهای خود را ناشی از بدشانسی می‌دانیم. می‌گوییم: «رسم روزگار است دیگر، کاری نمی‌شود کرد.» ولی دست نگه دارید و یک لحظه بیندیشید. رسم روزگار آنقدرها هم بی‌حساب و کتاب نیست و به دلایل نامعلوم، نتایج معلومی را موجب نمی‌شود.


اعتقاد به رسم روزگار، هیچ تجربه‌ای در پی ندارد و آمادگی بیشتری برای رویارویی با مشکلی که قبلاً در شرایط مشابه داشتیم، به ما نمی‌دهد. مربی فوتبال که پس از شکست تیمش در مسابقه روز شنبه می‌گوید: «خوب بچه‌ها، این هم یه رسم روزگار دیگه» کمکی به تیم خود برای پرهیز از اشتباه‌های مشابه در مسابقه شنبه آینده نمی‌کند.


به جای مقصر دانستن بخت و اقبال، موانع را بررسی می‌کنید. هرگاه مغلوب شدید، درس بگیرید. بسیاری از افراد خسته و رنجور از زندگی، محرومیت خود را با عبارات بخت بد، بخت شوم و بخت شور، توصیف می‌کنند.


این مردم هنوز مانند کودکان فکر می‌کنند، خام هستند و بدون داشتن هیچ درکی از شرایط خود، عاجز از دیدن فرصت‌هایی هستند که آنها را بزرگتر، قویتر و متکی به نفس‌تر می‌کند. دیگر اقبال خود را محکوم نکنید. مقصر دانستن آن، هیچ انسانی را به هدف خود نرسانده است.


مشکل اصلی این است که بیشتر مردم وقتی به مانع سختی در کار بر می‌خورند، فقط شکست را در نظر می‌آورند و به این ترتیب مغلوب می‌شوند.


وقتی یقین پیدا می‌کنید که راهی هست، به طور خودکار انرژی منفی را (کنار بکشیم، برگردیم عقب) تبدیل به انرژی مثبت می‌کنید (ادامه بدهیم، جلو برویم. ) تنها زمانی یک مساله یا یک مشکل غیر قابل حل می‌شود که فکر کنید غیرقابل حل است. با ایمان داشتن به امکان وجود راه‌حلی برای مشکلات، راه‌حلها را جذب می‌کنید. به خودتان حتی اجازه صحبت یا فکر درباره ناممکن بودن راه‌حلها را ندهید.


وقتی به مانعی بر می‌خورید، لازم نیست کل برنامه را زیر سؤال ببرید. بهتر است عقب گرد کنید و به تجدید قوا بپردازید. کارهای ساده و جذابی را امتحان کنید، مانند نواختن ساز یا پیاده روی یا چرتی کوتاه.


بدین‌ترتیب، وقتی دوباره با آن مانع روبه‌رو می‌شوید، خود‌به‌خود، راه‌حل آن هم به سراغتان می‌آید. در موقعیت‌های حساس دیدن جنبه‌های مثبت و خوب نیز می‌تواند موقعیت آفرین باشد. در پایان به یاد داشته باشید که همیشه همان چیزی به سراغتان می‌آید که انتظار دیدنش را دارید. طرف مثبت را ببینید تا بر شکست غلبه کنید. اگر ذهنیتی روشن نسبت به مسائل پیدا کنید، همه عوامل به سود شما وارد عمل خواهند شد.


اگر همواره فکر شکست را در ذهن می‌پرورانید، مصرا از شما می‌خواهم خود را از شر این فکر موذی نجات دهید؛ چون فکر شکست، شکست می‌آورد. از این پس به خود بگویید: «من مغلوب شکست نخواهم شد.»


نباید از مشکل ترسید، باید به خود بقبولانید و تلقین کنید که خدا با شماست و به کمک او موفق خواهید شد، هر مشکلی را از سر راه بر‌دارید.


در مقابل مشکلات مقاومت کنید و کاری برای از بین بردن آنها انجام دهید. شما با تکیه به ایمان می‌توانید در هر کاری موفق شوید، ایمان به خدا و ایمان به خودتان، ایمان بالاترین سلاحی است که به آن نیاز دارید با سلاحی کافی و حتی بیش از رفع نیاز. ایمان موجب پایداری، قوت و استقامت می‌شود. در ایمان پویایی و قدرتی وجود دارد که به هنگام بروز مشکلات انسان را مقاوم نگاه می‌دارد.


اگر نگرش شما این باشد که «من با توکل به پروردگار به هر کار توانا هستم» در آن صورت نگرش جدیدی را به ذهن منتقل میکنید. روی انگاره‌های مثبت مرتباً تاکید بگذارید‌ و ببینید چگونه باورتان خواهد شد که میتوانید راه‌حلی برای مشکلات خود پیدا کنید.


در پایان 5 راهنمایی را که کمک می‌کند، شکست‌ها را به پیروزی تبدیل کنید:


1ــ از شکست‌ها به گونه‌ای برداشت کنید و درس بیاموزید که راه را برای موفقیت شما هموار سازد. هنگامی که با شکست مواجه شدید علت آن را ریشه‌یابی کنید، سپس بر آن شوید که به وقت دیگر پیروزی به دست آورید.


2ــ شهامت آن را داشته باشید از خودتان انتقاد در جهت سازندگی به عمل آورید. نکات ضعف و اشتباه‌های خود را بررسی و سپس آنهارا تصحیح کنید.


3ــ شاکی بودن و از بخت بد نالیدن را متوقف کنید. علل هر پس ماندگی و توقف را جویا شوید و موجب اشتباه را پیدا کنید. یادتان باشد از گناه کارها را به گردن بخت انداختن، هیچ‌کس‌به منزل مقصود، رهنمون نشده است.


4ــ پشتکار و پایداری را با آزمایش درهم آمیزید. در راستای هدفتان حرکت کنید. اما هیچ وقت سرتان را به سنگ نکوبید و اظهار پشیمانی نکنید، سعی کنید به آزمایش‌های دیگری دست بزنید.


5ـ به خاطر داشته باشید، در هر موقعیتی یک طرف خوب و زاویه رویش وجود دارد. آن را پیدا کنید، سپس با بررسی آن، نومیدی را از فضای اندیشه خود خارج سازید


نوشته شده در پنج شنبه 88/12/27ساعت 9:58 عصر توسط دل سپرده نظرات ( ) | |


 

 

 

 

 

 

متن کل خبر :
گفتی: لاتقنطوا من رحمة الله
از رحمت خدا نا امید نشید(زمر/53) ::.

.::
گفتم: هیشکی نمی‌دونه تو دلم چی می‌گذره

گفتی: ان الله یحول بین المرء و قلبه
.:: خدا حائل هست بین انسان و قلبش! (انفال/24)
::.

گفتم: غیر از تو کسی رو ندارم

گفتی: نحن اقرب الیه من حبل الورید
.:: ما از رگ گردن به انسان نزدیک‌تریم (ق/16) ::.

گفتم: ولی انگار اصلا منو فراموش کردی!

گفتی: فاذکرونی اذکرکم
.:: منو یاد کنید تا یاد شما باشم (بقره/152) ::.

گفتم: تا کی باید صبر کرد؟

گفتی: و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبا
.:: تو چه می‌دونی! شاید موعدش نزدیک باشه (احزاب/63) ::.

گفتم: تو بزرگی و نزدیکت برای منِ کوچیک خیلی دوره! تا اون موقع چیکار کنم؟

گفتی: واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الله
.:: کارایی که بهت گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کنه (یونس/109) ::.

گفتم: خیلی خونسردی! تو خدایی و صبور! من بنده‌ات هستم و ظرف صبرم کوچیک... یه اشاره‌ کنی تمومه!

گفتی: عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم
.:: شاید چیزی که تو دوست داری، به صلاحت نباشه (بقره/216)
::.

گفتم: انا عبدک الضعیف الذلیل... اصلا چطور دلت میاد؟

گفتی: ان الله بالناس لرئوف رحیم

.:: خدا نسبت به همه‌ی مردم - نسبت به همه - مهربونه (بقره/143) ::.

گفتم: دلم گرفته

گفتی: بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا
.:: (مردم به چی دلخوش کردن؟!) باید به فضل و رحمت خدا شاد باشن (یونس/58)
::.

گفتم: اصلا بی‌خیال! توکلت علی الله

گفتی: ان الله یحب المتوکلین
.:: خدا اونایی رو که توکل می‌کنن دوست داره (آل عمران/159)
::.

گفتم: خیلی چاکریم!

ولی این بار، انگار گفتی: حواست رو خوب جمع کن! یادت باشه که:

و من الناس من یعبد الله علی حرف فان اصابه خیر اطمأن به و ان اصابته فتنة انقلب علی وجهه خسر الدنیا و الآخره
.:: بعضی از مردم خدا رو فقط به زبون عبادت می‌کنن. اگه خیری بهشون برسه، امن و آرامش پیدا می‌کنن و اگه بلایی سرشون بیاد تا امتحان شن، رو گردون میشن. خودشون تو دنیا و آخرت ضرر می‌کنن (حج/11) ::.

گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌کنم

گفتی: فانی قریب
.:: من که نزدیکم (بقره/???) ::.

گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم.... کاش می‌شد بهت نزدیک شم

گفتی: و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال
.:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/???)
::.

گفتم: این هم توفیق می‌خواهد!

گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لکم
.:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/??) ::.

گفتم: معلومه که دوست دارم منو ببخشی

گفتی: و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه
.:: پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه کنید (هود/??)
::.

گفتم: با این همه گناه... آخه چیکار می‌تونم بکنم؟

گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده
.:: مگه نمی‌دونید خداست که توبه رو از بنده‌هاش قبول می‌کنه؟! (توبه/???) ::.

گفتم: دیگه روی توبه ندارم

گفتی: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب
.:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزنده‌ی گناه هست و پذیرنده‌ی توبه (غافر/?-?) ::.

گفتم: با این همه گناه، برای کدوم گناهم توبه کنم؟

گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا

.:: خدا همه‌ی گناه‌ها رو می‌بخشه (زمر/??) ::.

گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو می‌بخشی؟

گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله

.:: به جز خدا کیه که گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/???) ::.

گفتم: نمی‌دونم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتیشم می‌زنه؛ ذوبم می‌کنه؛ عاشق می‌شم! ... توبه می‌کنم

گفتی: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین
.:: خدا هم توبه‌کننده‌ها و هم اونایی که پاک هستند رو دوست داره (بقره/???) ::.

ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک

گفتی: الیس الله بکاف عبده
.:: خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟ (زمر/??) ::.

گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیکار می‌تونم بکنم؟

گفتی:

یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما
.:: ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشته‌هاش بر شما درود و رحمت می‌فرستن تا شما رو از تاریکی‌ها به سوی روشنایی بیرون بیارن. خدا نسبت به مؤمنین مهربونه (احزاب/??-??) ::.

با خودم گفتم: خدا... خالق هستی... با فرشته‌هاش... به ما درود بفرستن تا آدم بشیم؟! ... ... ...


نوشته شده در چهارشنبه 88/12/19ساعت 7:57 عصر توسط دل سپرده نظرات ( ) | |


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 عاقل حرف میزندء چون چیزی برای گفتن دارد. احمق حرف میزند که چیزی گفته باشد.
عاشق هرگز ناسزا نمیگوید.
تو بسیار جوانی پسرم. با گذشت سالهاء زمان بسیاری از عقاید تو را تغییر خواهد داد و حتی معکوس خواهد کرد. لذا برای مدتی از اینکه خود را قاضی مهمترین موضوعات بدانی خودداری کن.
طی یک ساعت بازیء بیشتر از یک سال گفتگو میتوانی خصوصیات اشخاص را کشف کنی.
مرد نیک بد نخواهد دیدء نه در زندگی و نه پس از مرگ.
کلمات دروغ نه تنها فی نفسه بدندء بلکه روح را هم به بد آلوده میکنند.
زندگی که بررسی و مطالعه نشودء ارزش زیستن ندارد.
    افلاطون <خاک و ملکوت>


خدایا به هر که دوست می داری بیاموز که عشق از زندگی کردن بهتر استوبه هر کس دوست تر میداری بچشان که دوست داشتن از عشق برتر است     دکتر علی شریعتی


در پایان زندگی ، از روی تعداد مدرک هایی که گرفته ایم ، مقدار مالی که اندوخته ایم و کار های بزرگی که به انجام رسانده ایم ، در باره ی ما قضاوت نخواهد شد ،بلکه از ما خواهند پرسید : آیا گرسنه ای را سیر کردی ؛ برهنه ای را لباس پوشاندی و بی خانه ای را پناه بخشیدی " . گرسنه ی نه فقط لقمه نان که گرسنه ی عشق ، برهنه ی نه فقط از تن پوش که برهنه از عزت و احترام انسانی و بی خانه ای نه فقط از خشت و گل که بی خانمان به سبب طرد و رانده شدن.           مادر ترزا


 کسی را که دوست می داری رهایش کن ....اگر متعلق به تو باشد بازخواهد گشت ، اگر برنگشت از اول متعلق به تو نبوده است.(شکسپیر)


در دنیا جای کافی برای همه هست پس بجای اینکه جای کسی را بگیری سعی کن جای خودت را پیدا کنی        چارلی چاپلین   
  زندگی را از طبیعت بیاموزیم،چون بید متواضع،چون سرو راست قامت،چون صنوبر صبور،چون بلوط مقاوم،چون رود روان،


    چون خورشید با سخاوت و چون ابر با کرامت باشیم.  


  زندگی خاریست از گل معرفت،هنگامی که سوزش ان را احساس کردی تازه همه چیز اغاز شده. 


  تپش های قلب انسان به او می گوید که زندگی دقیقه ها و ثانیه هاست.  


   همه رویدادهای زندگیت ،اینه ایست که اندیشه هایت را باز می تاباند.  


      مارک فیشر  

   برای زندگی فکر کن اما غصه نخور.    هرگز به دنبال کسی نباش که بتونی با او زندگی کنی ،بلکه به دنبال کسی باش که نتونی بدون او زندگی کنی.  

  تولد زندگی نیست،زندگی تولد است.     احسان خواجویی  


  زندگی گرمی دلهای به هم پیوسته است                          تا در ان دوست نباشد، همه درها بسته است.      


 


 


نوشته شده در چهارشنبه 88/12/19ساعت 5:45 عصر توسط دل سپرده نظرات ( ) | |


 

 

 

 

 

 

چگونه خشم خود را مهار کنیم

 

 

 

 

 

 

 

 خشم یک مشکل اساسی است اگر آن را آشکار نسازید و نخواهید کسی متوجه عصبانیت شما بشود در واقع مشکلی دارید که نمی خواهید با آن روبه رو شوید و آن را حل کنید. از این رو، خشم خود را سرکوب نکنید، بسیاری از مردم نمی توانند عصبانیت خود را آشکار نمایند و نحوه بروز و فرونشاندن آن را به گونه ای سازنده که بتواند شخص مقابل را به اشتباه خود آگاه کند، نمی دانند. افزون بر این اکثر مردم خشم خود را فرو می خورند و نمی‌ خواهند کسی متوجه شود آنها تا چه حد عصبانی و ناراحت هستند. بدون شک این روش سلامت روان آنها را به مخاطره می افکند. دبرا مارشال، متخصص هیپنوتراپی در این مورد می گوید: "کمردرد"، "مشکلات سوءهاضمه" و "بالا بودن فشارخون" می تواند از عوارض عدم بروز خشم و آشکار نساختن عصبانیت باشد. از این رو، علل بروز عصبانیت را باید بررسی نمود و متوجه شد کدامیک از عوامل زندگی شخصی و اجتماعی برای شما بیشتر باعث بروز عصبانیت می شوند و عکس العمل شما به هنگام برخورد با پدیده های ناگوار چگونه است؟ آیا پرخاشگری می کنید؟ آیا گریه سر داده و دیگران را مقصر می پندارید؟ یا ساکت و بی حوصله گوشه عزلت را بر می گزینید و با کسی حرف نمی زنید؟ از این رو، سعی کنید عکس العمل خود را هنگام بروز عصبانیت به یاد آورید. مثلاً بررسی نمایید هنگامی که شخصی رفتار غیر مؤدبانه ای با شما داشته، زمانی که مدت ها در صفی طولانی مانده اید و یا موقعی که حق شما پایمال شده، چه واکنشی داشته اید؟ دیوکوک، روان شناس می گوید: افراد هنگام بروز مسائل و ناراحتی ها، عکس العمل های متفاوتی دارند و این روش رویارویی با مشکلات را در سال های اولیه زندگی می آموزند، یعنی شیوه برخورد افراد با مشکلات هنگام کودکی شکل می گیرد. اگر شما بتوانید عوامل بروز عصبانیت خود را شناسایی کنید و بدانید شیوه برخورد صحیح با آنها چگونه است، هنگام بروزمسائلی مشابه، درست عمل می کنید و نمی‌ گذارید خشم و عصبانیت بر شما غلبه کند. حال این سؤال در ذهن متبادر می شود که هنگام عصبانیت چه باید کرد؟ بدون شک، پس از این که عوامل بروز عصبانیت خود را شناسایی کردید، باید سعی کنید روش درست برخورد با آنها را نیز بیاموزید. آخرین باری را که عصبانی شدید، به یاد بیاورید. دقیقاً چه احساسی داشتید. سعی کنید تمام مراحل بروز عصبانیت خود را به یاد آورید. مثلاً شاید احساس عجیبی در ناحیه معده خود داشته اید، قفسه سینه شما سنگینی کرده و یا ضربان قلبتان افزایش داشته است. دقیقاً آن لحظه را به خاطر آورید. وقتی در ذهنتان درست لحظه قبل از عصبانیت را مجسم می کنید، به خود بگویید "ایست"، در نظر بگیرید یک تابلوی بزرگ "ایست" در مقابل شما قرار گرفته و کسی نیز با صدای بلند فریاد می زند، "ایست" یا می توانید تصور کنید کسی دست روی شانه تان می گذارد و جلوی شما را می گیرد و یا هر چیز مشابهی که به نوعی لحظه توقف و تأمل را به شما خاطرنشان سازد. سعی کنید این تصاویر را چندین بار مرور و آن قدر تکرار کنید تا کاملاً در ذهن شما جا بیافتد تا هنگام بروز عصبانیت بتوانید کاملاً بر خشم خود با روش "ایست" غلبه کنید. افزون بر این عصبانیت خود را آشکار کنید، سعی نکنید استرس، اضطراب و عصبانیت را آنقدر درون خود پنهان کنید تا تبدیل به یک بمب ساعتی محرک شود. "بت مکیام"، روان شناس می گوید: سعی کنید با روش های گوناگون مانند "ورزش"، استرس و اضطراب را از خود دور سازید. مثلاً استفاده از کیسه بوکـس در تخلیه عصبانیت بسیار مؤثر است، در واقع شما هر بار که به کیسه بوکس ضربه می زنیـد، عصبـانیـت و اضـطراب خـود را به بیرون هدایت می کنید. البته برخی از افراد جهت ایجاد آرامش در خود ورزش هایی مانند یوگا را ترجیح می دهند، در واقع شما باید با توجه به روحیات خود تشخیص دهید که چه روشی برای شما مناسب تر است.

شاید دوست دارید با استفاده از موزیکی تند و با صدای بلند حرکات ورزشی انجام دهید و یا فریاد بزنید. همچنین می توانید شخصی را که شما را عصبانی کرده در نظرتان مجسم سازید و هر چه می خواهید به او بگویید. به این ترتیب آرام می شوید و در نتیجه هنگام برخورد با آن شخص به گونه ای صحیح و با آرامش با او صحبت می کنید، البته امکان دارد، هیچ کدام از این راه ها برای شما مناسب نباشد، در این صورت توصیه می شود به پزشک متخصص مراجعه کنید و از داروهای آرام بخـش استفـاده کنیـد. گفتنی است هنگام عصبانیت، بدن شما فعل و انفعالات شیمیایی خاصی انجام می دهد، مثلاً میزان "آدرنالین" در خونتان افزایش می یابد و شمـا را برای پرخاشگری و ستیزه جویی آماده می کند. در این هنگام باید سعی کنید نفسی عمیق بکشید، هوا را از طریق بینی وارد ریه ها کنید و سپس آرام از طریق دهان خارج سازید. سعی کنید پنج بار این عمل را تکرار کنید. برای رسیدن به آرامش می توانید از داروهای گیاهی استفاده کنید. گاهی بوییدن عصاره این گیاهان در بازیابی آرامش بسیار مؤثر خواهد بود. از روش های دیگر برای ایجاد آرامش می توان "پیاده روی تند"، "از ته دل فریاد زدن"، "خشم خود را بر روی کاغذ آوردن"، "دویدن"، "ورزش کردن" و یا "دوش گرفتن" را نام برد. در ضمن هنگامی که از موضوعی ناراحت هستید، صحبت کردن با یک دوست و همدرد – پزشک، مشاور و ... می تواند بسیار مؤثر باشد.

اگر از کسی عصبانی هستید، حتماً به او بگویید. مثلاً با او در میان بگذارید که وقتی تو فلان رفتار را می کنی من عصبانی می شوم. البته این نکته بسیار مهم است که بگویید: "من" عصبانی می شوم، نه اینکه "شما" مرا عصبانی می کنی. سپس بررسی نمائید چرا این مسئله شما را عصبانی می کند. آیا وقتی از دست همسرتان عصبانی می شوید، واقعاً عامل عصبانیت، همسر شماست یا عصبانیت اصلی شما از محل کارتان است؟ صحبت کردن می تواند به شناخت علت اصلی عصبانیت شما کمک کند و باعث شود بی جهت عصبانیت های خود را به دیگران ارتباط ندهید.

نکته مهم دیگر هدایت عصبانیت در مسیر صحیح جهت نیل به آرامش است. از این رو، سعی کنید هنگام عصبانیت از انرژی فراوان خود برای حل مشکل استفاده کنید. اینگارد روان شناس مشهور می گوید: تمام احساسات قوی شما از جمله عصبانیت می تواند به گونه ای صحیح هدایت و مهار شود. او پیشنهاد می کند برای این کار می توانید یک نمودار بکشید و آن را به 7 قسمت تقسیم کنید: "سلامتی"، "شغل"، "پول"، "دوستان"، "خانواده"، "عشق و علایق شخصی". سپس مشخص کنید هر کدام از این موارد چه نقشی در زندگی تان دارند و تا چد حد برای شما مهم هستند. در مرحله بعد به تقویت مواردی بپردازید که مدتهاست آنها را فراموش کرده اید، مثلاً اگر در زمینه علایق شخصی خود، بی توجه بوده اید، می‌توانید بعدازظهرها در کلاسی ثبت نام کنید که همیشه مورد علاقه تان بوده است. بنابراین به یاد داشته باشید باید از انرژی عصبانیت در جهت تغییر مثبت در زندگی تان استفاده کنید. از این رو، باید آسیب های ناشی از پرخاشگری را جدی گرفت، رفتار انسان های پرخاشگر در محیط اطرافشان تأثیرگذار است. اغلب، این افراد، با بدبینی و تصورات ناامیدانه خود اطرافیان را تحت تأثیر قرار می دهند و خشم درونی خویش را به آنان نیز منتقل می کنند ومحیط اطراف خود را پرتنش می نمایند. سوءظن و بدبینی و رفتارهای خشمگینانه، اغلب فرد پرخاشگر را در جامعه منزوی می سازد و سبب می شود در مواردی که به حمایت دیگران نیاز دارد، از آن بی بهره بماند و همه اینها از عواقب و نتایج خشم است. دیگر پیامد نامطلوب پرخاشگری، منزوی شدن فرد است.

انزوا میزان تنش را افزایش می دهد و سبب آسیب جسمی می شود، شاید بتوان پذیرفت که آثار و عواقب پرخاشگری نیز همچون بیماری های جسمانی سبب تغییرات بیولوژیکی در بدن می شود.

متخصصان بیماری های قلبی و محققانی که در مورد این امراض بررسی و تحقیق می کنند، درباره عواملی که پیش از این عامل ناراحتی های قلبی شناخته می شدند مانند مصرف سیگار و یا فشارخون بالا تجدید نظر نموده اند و آنها را تنها عوامل به وجود آورنده بیماری های قلبی – عروقی نمی دانند، بلکه به این نتیجه رسیده اند که ازدیاد عوامل اضطراب آور، بیشترین سهم را در ایجاد این بیماری ها دارند. در واقع، پرخاشگری را نباید رفتاری معمولی و بی اهمیت دانست بلکه با توجه به نقش اساسی اضطراب دائم در تخریب جسم و فکر باید هر چه بیشتر و سریع تر برای رهایی از زیان های آن تلاش نمود. در این راستا شواهد زیادی موجود است که حمایت اجتماعی، افزایش واکنش های جسمی در زمان خشم و افراط در عادت های زیانبار، افراد پرخاشگر را بیشتر از سایرین در معرض ابتلا به بیماری های قلبی و نیز سایر بیماری ها قرار می‌دهد. در ضمن دلایل مستدلی وجود دارد که ثابت می کند کاهش میزان پرخاشگری سلامت انسان را تضمین می کند. افزون بر این تحقیقات فراوانی نیز نشان داده است که افزایش روابط اجتماعی، سلامتی را به ارمغان می آورد. همچنین بکوشید موضوع بی اهمیت را بزرگ نکنید، در حقیقت بسیاری از مواردی که خشم شما را بر می انگیزند کم اهمیت هستند و نباید با بزرگ نمایی پدیده های کم اهمیت تنش آفرینی نمود. از سوی دیگر باید توجه داشت سوء تفاهم نسبت به برخی اشخاص باعث بروز بسیاری از مشکلات برای افراد عصبی می شود. از این رو، با فراگیری شیوه "سخت نگرفتن" مسائل و "استدلال صحیح"، می توانید از "شر افکار بدبینانه و منفی"، "احساس خشم" و "رفتارهای پرخاشگرانه" خود رها شوید. این مهارت را به عنوان نخستین راهکار، از همین لحظه آغاز کنید. در نتیجه می توان باور داشت که با کنترل "بدبینی"، "خشم و پرخاشگری" در خود و جایگزین کردن عادت های سالم و خوشایند، افزایش طول عمر توأم با آرامش و سلامتی امکان پذیر می شود. از همین رو، برای آنکه همیشه متوجه رفتار خود باشید و مهار زندگی را به دست گیرید، نگذارید خشم، بدبینی و پرخاشگری بر شما چیره گردد و مانع رفتار و کردار سنجیده شما شود. بدون شک اگر چنین بیندیشید و این راه را انتخاب کنید، زندگی را با "پرخاشگری" کمتر و لذت و شادی بیشتر سپری خواهید کرد.

منابع:

- کنترل افکار و احساسات، ماتیو مک کی/مارتا دیویس/پاتریک فانینگ، مترجم منیژه بهزاد، انتشارات عطایی

- ??? تلقین روحی برای هر روز از سال، راکل لرنر، مترجم: عباس چینی و مرسده طباطبایی، انتشارات البرز

- کلمات شفابخش، ماتیوباد/لاری روت اشتاین، مترجم: مهدی قراچه داغ

__________________
راهب کنار جاده نشسته بود در حال تفکر. تمرکزش با صدای
بلند یک سامورایی به هم خورد . روبه روی  راهب ایستاده بود با شمشیر
راهب به او لبخند زد ... سامورایی  با صدایی شبیه به فریاد گفت
پیرمرد  بهشت و جهنم را نشانم بده وگرنه  تو را خواهم کشت
راهب  لبخند زد
سامورایی  شمشیرش را با عصبانیت بلند کرد  تا گردن راهب را بزند
راهب  به ارامی گفت
این خشم و عصبانیت  تو نشانه جهنم است
سامورایی  ناخوداگاه  لبخند زد
راهب گفت  این هم نشانه بهشت
...
لبخند تو   نشانه ای از بهشت است.

نوشته شده در شنبه 88/12/15ساعت 12:1 عصر توسط دل سپرده نظرات ( ) | |


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

1-مایه ناراحتی شیطان لعین است. 

2-مایه استجابت دعا می شود. 

3-باعث نجات یافتن از فتنه های آخرالزمان می شود.

4-باعث آمرزش گناهان می شود. 

5-شفاعت آن حضرت در قیامت شامل حال او می شود. 

6-نشانه انتظار است. 

7-فرج مولای ما حضرت صاحب الزمان(ع) زود تر واقع می شود. 

8-باعث طولانی شدن عمر است.

9-هنگام مرگ به او مژده می رسد و با او به نرمی رفتار می شود.

10-باعث زیاد شدن اِشراف نور امام زمان(ع) در دل او می شود. 

  11-محبوبترین افراد نزد خداوند خواهد بود. 

12-کردار بد او به کردار نیک مبدّل می شود.

13-دعای امیرالمومنین(ع)در حق او در روز قیامت است. 

14-بی حساب داخل بهشت می شود. 

15-فرشتگان برای او طلب آمرزش می کنند. 

16-در امان است از تشنگی روز قیامت.

17-این دعا در عالم برزخ و قیامت مونس مهربانی خواهد بود. 

18-باعث دوری غصّه ها می شود.

19-این دعا خوشایندترین اعمال نزد خداوند است. 

20-در روز قیامت هدیه های ویژه ای دریافت می کند.

21-سبب کامل شدن دین است. 

22-ثواب کسی را دارد که زیر پرچم حضرت مهدی (ع) شهید شود. 

23-با ائمه اطهار(ع) محشور می شود. 

24-نائل شدن به بالاترین درجات شهدا در روز قیامت.

25-رستگاری به شفاعت حضرت فاطمه زهرا(ع)را دارد.

 


نوشته شده در جمعه 88/12/14ساعت 9:33 عصر توسط دل سپرده نظرات ( ) | |


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 شعر خانه دوست سروده « فریدون مشیری »
(پاسخ شعر نشانی اثر سهراب سپهری)

 

 

من دلم می‌خواهد

خانه‌ای داشته باشم پر دوست

کنج هر دیوارش

دوستهایم بنشینند آرام

گل بگو گل بشنو

هرکسی می‌خواهد

وارد خانه پر عشق و صفایم گردد

یک سبد بوی گل سرخ

به من هدیه کند

شرط وارد گشتن

شست و شوی دل‌هاست

شرط آن داشتن

یک دل بی‌رنگ و ریاست

بر درش برگ گلی می‌کوبم

روی آن با قلم سبز بهار

می‌نویسم ای یار

خانه‌ی ما این‌جاست

تا که سهراب نپرسد دگر

خانه دوست کجاست؟ 

سوال سهراب:
خانه دوست کجاست؟

در فلق بود که پرسید سوار

آسمان مکثی کرد

رهگذر شاخه نوری که به لب داشت

به تاریکی شن‌ها بخشید

و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت:

نرسیده به درخت،

کوچه باغی ست که از خواب خدا سبزتر است

و در آن عشق به اندازه‌ی پرهای صداقت آبی است

می‌روی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ، سر به در می‌آرد،

پس به سمت گل تنهایی می‌پیچی،

دو قدم مانده به گل،

پای فواره جاوید اساطیر زمین می‌مانی

و ترا ترسی شفاف فرا می‌گیرد

در صمیمت سیال فضا، خش خشی می‌شنوی:

کودکی می‌بینی

رفته از کاج بلندی بالا، جوجه بردارد از لانه‌ی نور

و از او می‌پرسی

خانه دوست کجاست؟


نوشته شده در جمعه 88/12/14ساعت 3:33 عصر توسط دل سپرده نظرات ( ) | |


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ

 وَلا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ

 وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

 ما خانه به دوشان غم سیلاب نداریم             

                           

  غیر پسر فاطمه (س) ارباب نداریم

 

در کل جهان یار ومدد کار حسین (ع) است

                          

   بی راهه مرو دل که فقط شاه حسین(ع)  است

 

آنکس که عطایش شده معلوم حسین (ع) است

                            

   شاهنشه لب تشنه ی مظلوم حسین(ع) است

 

از داغ حسین ابن علی (ع) در یم جوشیم

                             

   یک موی حسین(ع) را به دو عالم نفروشیم


نوشته شده در پنج شنبه 88/11/15ساعت 9:39 عصر توسط دل سپرده نظرات ( ) | |


   1   2   3      >

کد آهنگ

کد موسیقی